سوپرایز شدن پارمیس گلم
پارمیس عزیزم دختر عزیزم چقدر خوشحال میشم زمانی که خوشحالی تو رو میبینم.دیروز هم از همون روزها بود چون چند وقتی بود خیلی دوچرخه دوست داشتی با همون سه چرخت بازی می کردی ولی خوب نمی تونستی رکاب بزنی چون محکم بود و بابا جون داشتن می رفتن سیرجان گفتن برای پارمیس دوچرخه می خریم. جمعه عصر مامان جون زنگ زد گفت برگشتیم از سیرجان ما هم فورا رفتیم اونجا به محض اینکه دوچرخه رو دیدی سوار شدی و کلی ذوق کردی.دست بابا جون درد نکنه پسندشون عالی بود چون خیلی قشنگ بود. شب هم خونه رفتیم مدام سوار میشدی جالب اینکه رکاب پشت سر نمی زنی بابایی هم اصرار اصرار باید اونجوری رکاب بزنی یدفعه برگشتی گفتی خوب بابایی یاد می گیرم دیگه بابایی هم...
نویسنده :
بابا و مامان
11:56