پارمیس جونمپارمیس جونم، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

پارمیس بهشت ما

پارمیسم قدمت مبارک

1392/8/4 17:33
نویسنده : بابا و مامان
266 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه 89/10/04 ساعت7/30صبح  به اتفاق مامان جون و بابایی رفتیم بیمارستان نیک نفس و من اصلا دردی نداشتم وچون از قبل نامه گرفته بودم و دکتر ضربان قلب دختر گلمو گرفت و گفت همه چیز خوبه و لباس اتاق عمل پوشیدم و می خواستم با بابایی خداحافظی کنم بغض گلومو گرفته بودو بابا هم فهیمدم همینجوری بود.خلاصه با هزاران دلهره رفتم وتا نوبت من شد 2/30طول کشید وساعت11/05پارمیس عزیزم به دنیا اومدی.

بعداز مدتی که بهوش اومد منو به بخش اوردن و اون لحظه خدا میدونه فقط دلم میخواست صورت نازتو ببینم ودیگه دردی اصلا احساس نمی کردم وقتی مامان جون چهره نازتو بهم نشون داد اشک از چشمام می ریخت.خداااااایا شکرت خدایاااااا شکرت

ساعت 3 بعد ازظهر خاله نجمه وخاله  فائزه  ومامان بزرگ و عمه نیره و زن عمو اومدن.بابایی هم یه دسته گل بزرگ وخوشگل با یه متن زیبا نوشته بود داده بود خاله اورده بودن .همه می گفتن چه دختر سفید و تپل ونازی خدا بهت داده و ازت ممنونم خدایا.

2روز تو بیمارستان بودم  و روز سوم مرخص شدم که باباجون و بابا بزرگ کلی تدارکات دیده بودن به خاطر ورود دخترم.

وقتی رسیدیم خونه بابا بزرگ بره رو کشتن و مامان بزرگ هم اسفند دود می کرد و قدمت مبارک دختر گلمقلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)