تولد ابوالفضل
٥ ابان تولد ابوالفضل پسرعمه نیره دعوت بودیم. از یه هفته قبل مدام می گفتی بریم تولد.تا اینکه اون شب رسید و پارمیسم اماده شد که بریم تولد.خیلی بهت خوش گذشت دختر عمه ات اونجا بودن که خیلی دوسشون داری
خوشحالی چون گلی تو موهات زدم درش اوردی.نمی دونم چرا به این مورد حساسیت داری.سارا دختر عمه حمیده خیلی تورو دوست داره منم دوسش دارم.
می دونی میخوام عکس بگیرم مامان رو اذیت می کنی
بالاخره موفق شدم
ساغر،نازناز خودم،ابوالفضل
خانم خوشگلم فوت نمی کنه می گه دختر خوبیم چون شیطونیشو کرده سری اول شمع ابوالفضل رو خاموش کرد ای شیطون بلام قربون دختر نازم
قربون اون چشمای نازت پارمیسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی