پارمیس جونمپارمیس جونم، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

پارمیس بهشت ما

اتفاقات اواخر 37ماهگی

1392/12/5 16:19
نویسنده : بابا و مامان
362 بازدید
اشتراک گذاری

این مدت 2 بار رفتیم عروسی و کلی بهت خوش گذشت.نه از اون که قبلا اصلا نمی تونستم باهات برم عروسی.به محضاینکه صدای اهنگ بلند میشد شروع می کردی به گریه کردن حالا چه گریه ای.

اصلا اروم نمی شدی چند بار اتفاق افتاد که مجبور شدیم بلند شیم بریم خونه.

حالا ولی نه این دفعه اینقدر خوش اومد مدام در حال رقصیدن بودی و می رفتی کنار عروس می رقصیدی و من و کلی خوشحال کردی.

تازه یه اتفاق مهم دیگه هم افتاده دختر نازم و اونم اینه که کسری خاله نجمه بدنیا اومده قدمش مبارک باشه.این مدت اصلا نتونستم بیام و بگم .

1392/10/21 کسرا خاله نجمه بدنیا اومد و خدا میدونه چقدر نازه و تو اینقدر دوسش داری ولی پارسا اصلا نمی ذاشت کنارش بری و باهاش عکس بگیری میگفت هیچ کس نباید دست به داداشی من بزنه.

خدارو شکر مدتیه خیلی بهتر شدی نسبت به چند وقت پیش ولی همش احساس می کنم لاغر شدی و ناراحتم امروز به مامان جون گفتم و می گفت اصلا نشده فک کنم خیلی حساس شدم.

داریم به عید نزدیک میشیم و دارم کارهای خونه رو انجام میدم میخوای هر کاری من انجام می دم تکرار کنی می گی مامانی من کمکت میدم خسته نشی خدایا چقدر این جملت برام شیرینه.

در ضمن چند وقتی هست مثلا میگی مامان اب می خوام وقتی برات میارم با یه شیرین زبونی می گی مامانی دستت درد نکنه منم یه عالمه بوست می کنم.ماچماچ

بعضی اطرافیان میگن حالا دیگه پارمیس بزرگ شده به فکر بچه دار شدن باش ولی من اصلا اصلا.چون فک می کنم اتفاقا خیلی زوده . 

تازه جالبش اینه که تو خونه بابا جون تنها نوه دختری پارمیس منه.قربون دختر عزیز و نازم که همه خیلی دوست دارن ایشالله همیشه شاد و خندون باشی گل نازم

 

 

پ

این کسرا ناز خاله نجمه قربونش برم منماچماچ 

 

پ

 

پ

 

 پ

پ

پ 

پ

 

 

پ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)