تحویل سال 93 با حضور پارمیس عزیزم
دوباره معجزه آب و آفتاب و زمين
شکوه جادوی رنگين کمان فروردين
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادماني عيد
دوباره عشق و اميد
دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار
هفت سين
فرارسيدن نوروز و سال نو را شادباش ميگويم.
براي دختر زیبایم تندرستي و نيکروزی
در سال نو آرزو دارم.
باشد که سالي سرشار از شادی
و کامروايي داشته باشي
دختر عزیزم امسال همه(خاله فائزه،خاله نجمه،دایی علی) سال تحویل خونه بابا جون بودیم.خوب بود حسابی بازی و شیطونی کردین.پارسا هم که مدتی تو رو ندیده بود خیلی دلش برات تنگ شده بود می خواست باهات بازی کنه تو هم عصبی میشدی می گفتی ولم کن ولم کن .خدا رو قسم میدم امسال برای همه سلامتی و شادی و برای ما هم همینطور.مریضی از دخترم دور باشه.
فردای اون روز مهمونی رفتن شروع شد اینقدر دختر خوبی بودی صبح که می خواستیم بریم گفتم دخترم سلام و خداحافظی یادت نره .هر جا می رفتیم با همون زبون شیرینت سلام می کردی و همه می گفتن ماشالله چه دختر ناز و باتربیتی.این چند روز هم حس می کنم کمی وزنت بیشتر شده وقتی بغلت می کنم می فهمم.
مهمونی که می رفتیم شیرینی و میوه ای بهت میذاشتم می خوردی منم خوشحال شدم اشتهات بهتر شده.
در ضمن خیلی راحت تو اتاق خودت می خوابی و فک نمی کردم اینقدر به راحتی این کار انجام بشه.راستش قبلا خیلی بهت تکرار می کردم همون پیش زمینه ای شد که بتونم اتاقتو جدا کنم خدایا شکرت.
اینم چند تا عکس از شب چهارشنبه سوری که جور نشد بریم بیرون توی خونه با بابایی فشفشه روشن کردین و کلی ذوق کردی عزیز دلم