40 ماهگیت مبارک پاررمیس مامانی
چقدر حس قشنگیه از تو نوشتن و برای تو نوشتن!
چقدر زیباســـــت انتظار دیدنت...
و چقدر جذابه لحظه لحظه ها رو با فرشته کوچولویی
چون تو سپری کردن!
اینجــــــــــا از تو مینویسم
از خاطــــــــراتت
تا روزی کلید این گنجینه رو بهت هدیــــــه کنم.
شک ندارم اون روز خیلی شاد و سوپرایز میشی!
به امیـــــــــــد اون روز....
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ،
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
ای ظرافت تپش قلب چکاوک،
تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده
و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که
روشن ترین فرداها تقدیم تو باد.
چه لطيف است حس آغازي دوباره،...
و چه زيباست رسيدن دوباره به روز زيباي آغاز تنفس!
و چه اندازه عجيب است ، روز ابتداي بودن!...
و چه اندازه شيرين است امروز...
روز ميلادتو!
روزي که تو آغاز شدي..
نفس مامان 40 ماهگیت مبارک امیدوارم همیشه همیشه قادر باشم برای گل نازم بنویسم