روزمرگی های پارمیس در اسفند92
سلام به گل دختر عزیزم نفس مامان این چند روز حسابی درگیر کارهای عید هستم چون یه سری تغییرات کوچولو تو خونه داشتیم خونه رو حسابی ریخته به هم.این چند روز هم مامانی گلو درد شدم خیلی نگرانم خدای نکرده دختر نازم مریض بشه. راستی یه دونه های ریزی دیروز روی بدنت و دستات دیدم عصری حتما می خوام ببرمت دکتر .داشتم دونه ها رو نگاه می کردم خودت گفتی مامانی امیر علی اسدی (همکلاسیت) اینجوری بود ولی من کنارش نشستم.قربون دختر باهوشم که مریضی رو میشناسه. اینقدر به تمیزی و نظافت اهمیت میدی اگه رو لیوان یه ذره لک باشه میگی مامانی کثیفه من اصلا اب نمی خوام اینا رو از بابایی یاد گرفتی و به ارث بردی دختر پاکیزه خودم. ...
نویسنده :
بابا و مامان
13:09